آیا ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟

ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟فرصت بی همتای زندگی، امروزه جدای از معنا و محتوا نیست و بدون در اختیار داشتن دیدگاهی مناسب از آثار هنری و مفاهیم متبلور شده ای که خالقانشان آفریده اند نمیتوان به لذت تامین خواسته ها، احساسات و هیجانات دست یافت.

مهمترین ابزار انسان برای دریافت مفاهیم، حواسش است

مفاهیم از مجرای حواس به ذهن وارد میشود و در آنجا پردازش میگردد. حس ترس، هیجان، لذت،نفرت، شادی، غرور یا تاسف و دیگر احساسات، نتیجه ی همین پردازش است و غیر از بینایی و شنوایی، حواس دیگر نیز درگیر ماجرا خواهد شد

اما این سوال وسوسه انگیز وجود دارد که غیر از تجربه و دانش شخصی در زمینه مفاهیم و احساسات ما بعلاوه محتوای رسانه ای که مشاهده میکنیم، آیا کیفیت اجرای آن رسانه نیز میتواند در ایجاد عمق برای دریافت آن حس یا مفهوم و تشدید برداشت ما از لذت، ترس، هیجان و غیره موثر باشد؟

آیا امروزه ابزار یا همراهی برای خالقان آثار موسیقی و سینما، برای خلق فضا، وجود دارد؟

اگر چنین چیزی موجود است، این همراه چگونه در خلق فضای مفهوم مورد نظر، تاثیر گذار خواهد بود؟

برای کشف پاسخ این کنجکاوی ها در هنر سینما به عمق این موضوع رجوع خواهد شد. ترکیب صدا و تصویر، تمام آن چیزی است که حواس ما از سینما دریافت خواهیم کرد

سهم تصویر از منظر ابزار و اجرا، با کیفیت، نور ، سایز پرده، داشتن Darkness کافی و سرعت مناسب و فرکانس آن سنجیده میشود و در مقاله ای مجزا به شرح جذابیت های آن خواهیم پرداخت

تمرکز این بحث روی توانایی فضا سازی صدا در سینما و عمیق کردن احساسات بیننده قرار خواهد گرفت

آیا ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟

ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟
ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟

پیش ازین باید ماهیت شنیدن صدا بازگو شود. ساده ترین توصیف برای این شگفتی این است: جائیکه هوا موجود باشد، از ارتعاش ذرات هوا و انتقال انرژی آنها به یکدیگر گوش ها این انرژی را دریافت و برای مغز ترجمه اش میکند و این آغاز شنیدن است. یکی از مهمترین ویژگی های صدا فرکانس است. یک سیستم شنوایی سالم انسان، قابلیت شنیدن فرکانسهای 20 تا 20.000 هرتز را دارد. البته صدا در جامدات و مایعات هم منتشر میشود.

مقالات بسیاری در دنیا وجود دارد که تاثیرات صدا بر ذهن و جسم و احساسات را بررسی و تائید میکند.

ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟
آیا ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟

ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟

قسمتی از انرژی صدا توسط گوشها و قسمت دیگری از آن توسط اعصاب حسی دریافت میشود، درباره دریافت صدا توسط اعصاب حسی و محیطی، بررسی ماجرای اکران فیلم سکوت بره ها در سینما کمک شایانی به درک بهتر موضوع خواهد کرد

سکوت بره ها با عنوان اصلی The Silence of the Lambs یک فیلم دلهره‌آورترسناک روانشناختی به کارگردانی جاناتان دمی است که در روز ولنتاین اکران شد.

داستان هیجان انگیز فیلم، مخاطبانش را در یک سکانس، عمیقا شگفت زده میکند. زمانیکه سوژه فیلم با بازیگری جودی فاستر وارد اتاق تاریک میشود، آنجا قاتل زنجیره ای با بازیگری آنتونی هاپکینز منتظر است تا سوژه را به قتل برساند.

منتقدین و سینماگران متعددی، هیجان این لحظه را مدیون استفاده از تکنیک تعلیق در ساخت این سکانس میدانند.

اما علت تکرار هیجان این صحنه برای بینندگانی که مجدد فیلم را مشاهده میکردند چه میتوانست باشد؟

چیزی ورای سناریو، میزانسن و تکنیک های فیلمسازی، در میان بود.

آن چیز فقط اضطراب و هیجان را برای بیننده به ارمغان نمی آورد، بلکه قلب بیننده را به تپش عجیبی وا میداشت، گویی تشویش قصه با عنصری نامرئی به تماشاگر الهام میگشت.

آن عنصر مرموز در لابلای صدای پخش شده از بلندگوهای سالن وجود داشت. فرکانس های زیر 10 هرتز که پیش تر بیان شد که گوش انسان قادر به شنیدنش نیست.

اما چگونه است که شنیده نمیشود و تاثیر می گذارد؟

اثر این فرکانس ها بر اعصاب محیطی انسان باعث ترشح آدرنالین در بدن و ایجاد هیجان مضاعف میشود. همان تاثیری که صدای سازهای کوبه ای در به ریتم درآوردن حرکات بدن و ایجاد رقص یا ترس، میگذارد.

ابزاری که آقای جاناتان دمی کارگردان فیلم، بوسیله آن با خیال راحت هیجان را به اعماق قلب تماشاگر سرازیر میکند حتی اگر تکنیک تعلیقش کارساز نشود و بوسیله آن روز ولنتاین پرهیجانی را برای تماشاگرانش می سازد.

آری، انسان فقط با گوشهایش نمی شنود، او با تمام جسم و وجودش میشنود. و اینجاست که استاد بی بدیل سینمای ایران، عباس کیارستمی، در ستایش صدا اینگونه می گوید: به سر صحنهء صدابرداری میرویم و یک دوربین هم با خودمان خواهیم برد. و او یک فیلمساز است نه صدابردار.

آیا فیلم پدرخوانده اثر فرانسیس فورد کاپولا را میشود بدون موسیقی متن بینظیر ساخته شده اش توسط نینو روتا تماشا کرد، وقتی سینماگران معقتدند بسیاری از جوایز دریافتی اش مدیون موسیقی و صداگذاری های بینظیر این فیلم است؟

در دهه 50 و 60 میلادی که آلفرد هیچکاک مشغول ساخت فیلم های بینظیر سرگیجه و روانی بود، زمانی که عرصه فیلمسازی، تهی از امکانات امروزی برای ساخت جلوه های  بصری و فضا سازی بوده است، در کنار تکنیک تعلیق که او استاد اجرای آن است، آهنگسازی های تکرار نشدنی برنارد هرمن و صداگذاری های موثر فیلم بود که حس ماجرا را به وجود تماشاگر تزریق میکرد و بیننده برای دریافت تمام آن احساس، نیازمند حضور در سالن سینما بود.

اما به راستی، راز تاثیر گذاری سالن سینما بر تماشاگر چیست؟

تاثیر صدا و سینمای خانگی بر ذهن و احساس و برداشت ما از محتوای فیلم

آیا ما فقط با گوشهایمان میشنویم ؟
نمونه ای از یک سینمای خصوصی

همانطور که پیش تر گفته شد، صدا بر اعصاب و مغز ما تاثیر میگذارد. سالن سینمای خانگی که با تجهیزاتی دقیق و حرفه ای تجهیز شده است، قابلیت انتقال حس مد نظر کارگردان و سناریست بر ذهن تماشاگر را دارد.

ایجاد سکوت و صدا، نور و فضای لازم برای فیلم هدف اصلی سالن یا اتاق سینمایی است. جایی که تماشاگر مسحور و مسخ داستان فیلم خواهد شد. اتاقی که تماشاگر از دنیای بیرون اتاق به درون داستان وارد میشود.

گاهی این حس از یک درام جنایی  بدست می آید گاهی از  اکشنی مانند جنگ ستارگان

با تکیه بر این موضوع که شنوایی و تاثیر پذیری انسان،  فراتر از گوش هاست و کیفیت تصاویر و میزانسن و پرسوناژها در یک اتاق سینمایی استاندارد، بیش از قبل خواهد شد لذا قرار گیری در چنین اتاقی هدف تماشاگر حرفه ای سینماست. کسی که به دنبال تجربه ای جدید و عمیق از تماشای فیلم است.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *